یادداشتی بر اجرای نمایش «فخرالزمان»
فخرالزمان هایی که در تاریخ دفن شدهاند
فخرالزمان هایی که در تاریخ دفن شدهاند. 2
فخرالزمان هایی که در تاریخ دفن شدهاند. 3
فخرالزمان هایی که در تاریخ دفن شدهاند. 4
فخرالزمان هایی که در تاریخ دفن شدهاند. 5
فخرالزمان هایی که در تاریخ دفن شدهاند. 6
نمایش «فخرالزمان» به نویسندگی ابراهیم عادل نیا و کارگردانی مهدی مسروری اجراهای عموم خود را در شهرستان بیرجند از ۱۲ تیرماه در پلاتوی پروفسور کامیابی مسک آغاز کرد و ۲۰ تیرماه ۱۴۰۲ اولین دور اجراهای خود را به پایان رساند. کاظم ایمان طلب منتقد و مدرس سینما و تئاتر استان در یادداشتی به بررسی این اجرا و اثر نمایشی پرداخت.
کاظم ایمان طلب*؛ کاظم ایمان طلب استان در یادداشتی به بررسی اجرای نمایش«فخرالزمان» پرداخت:
نمایش «فخرالزمان» اقتباسی موفق از نمایشنامهی «اتاق ورونیکا» اثر شاخص آیرالوین در گونه درام وحشت است. (که بهتر بود در پوستر نمایش به آن اشارهای میشد) اتاق ورونیکا نمایشنامهای مشهور با ساختار دراماتیکی بسیار منسجم است که قصهی زن و مردی روانپریش را روایت میکند. آنها اتاقکی را به دختر و پسر جوانی نشان میدهند و به علت شباهت دختر جوان به ورونیکا که سالها پیش مرده از دختر میخواهند برای خواهرش که اکنون خیالاتی و مالیخولیایی شده چنددقیقهای نقش ورونیکا را بازی کند و او را مجبور میکنند تا لباسهای ورونیکا را بپوشد و ...
موفق بودن تجربهی عادل نیا در این اقتباس برای انتقال صحیح پیچش و گرههای دراماتیک، فضای معماگونه، روان بودن قصه و پایانبندی غیرقابلپیشبینی داستان تحسینبرانگیز است.
در سالهای گذشته از عادل نیا نویسندهی خوشذوق اردبیلی متونی مانند «کریم آقا»، «کافه سایه» و «فخرالزمان» را خوانده، دیده و یا از آن چیزهایی شنیدهایم که داستان هر سه متن در دوره قاجار میگذرد، گویی جذابیت دوره قاجار از حیث قصههای خاص و رویدادهای متنوع تاریخی و حضور شخصیتهای پیچیده و مبهم برای عادل نیا وسوسهانگیز بوده است.
در فخرالزمان با قصهای از دورهی محمدعلی شاه قاجار و رابطه پنهانیاش با همسری غیر قجر روبرو هستیم. قصهای که فقط تا همینجایش واقعی و یا حداقل در تاریخ روایتشده است و ادامهی آن یعنی فرزندان شاه از زن صیغهایاش، عشق دختر شاه به یک جوان مشروطهچی و قتل برادر توسط خواهر، همه زاییده خیال نویسنده است.
و اما مسروری در قامت کارگردانی جوان با انتخاب این متن خاص و دراماتورژی خوب آن، مسیر را درست پیموده است. بااینکه کیفیت اجرا از متن جامانده، بازهم با نمایشی کارگردانی شده و دارای میزان سنهای منسجم و بازیهای نسبتاً قابلقبول روبهرو هستیم. همچنین گروه کارگردانی، طراحی و اجرای صحنه این اثر موفق عمل کردهاند. از ضعفهای پشتصحنه ازجمله عدم هماهنگی نور و افکت و عدم رعایت پرسپکتیو صدا در موسیقیهای پخششده و بازی متوسط بازیگران زن که بگذریم، تلاش همه عوامل در نزدیک شدن به فضای معماگونه و روانپریشی حاکم در درام مشهود است. درواقع بازیگران زن نتوانستهاند فضای روانپریشی نمایش را عینی کنند. (جنس بازی فخرالزمان بایستی ترکیبی از بازی رئالیستی و روانکاوانه باشد تا فرم هیستریک بازی خودش را نمایان کند) اما بازی بازیگران مرد نمایش از کیفیت قابل قبولی برخورداراست.
عارف موحد (بازیگر نقش دکتر) با صداسازی و میمیک مناسب بهخوبی به نقش نزدیک شده و ابراهیم راستگو (بازیگر نقش شاه) هم با اجرای بینظیر و لهجهی درست و تحلیل صحیح از تغییرهای مالیخولیایی پرسوناژ، بالاتر از حد انتظار ظاهرشده است.
درک صحیح مسروری از جنبه دراماتیک زیرزمین یا همان پایین خانهی قجری و ایده جذاب و خلاقیتش در طراحی صحنه (درخت گیلاس و ایجاد اختلاف ارتفاع از حیاط) هم از نکات مثبت این نمایش است. طراحی میزان سنهای منظم و رعایت آن توسط بازیگران، تمرکز بر انتقال مفهوم، جلوگیری از آشفتگی درصحنه و در کنترل بودن اجزا صحنه را نشان میدهد. کارگردان از کارکردهای بصری موجود در متن ازجمله سوزن زدن به عروسک، کتابخانه متروک، تابلو شعر نیمهتمام بر دیوار و عکس مخدوش شده شاهزاده بهخوبی بهره برده است.
اما آنچه در نمایش «فخرالزمان» قابلتأمل است و مخاطب را به فکر فرومیبرد اشارات و نشانههای موجود در زیر متن نمایش است. در روزگارانی نهچندان دور، نظام حاکم بر فکر و بینش جامعهی مردسالار، هر زن آزادیخواه و مشروطه دوست و عاشقپیشه را از دیدگان جامعه پنهان میکرده و او را در زیرزمینها و صدالبته پایین خانههای ذهن خود دفن میکرده است.
در فخرالزمان عشق و آزادی و مشروطهخواهی در قامت یک زن ظاهر میشود که شاه قاجار و جامعهی روانپریش مردسالار سعی در حبس و پنهان کردن عاشقپیشگی و آزادیخواهیاش در پایین خانهی قجری شان را دارند. البته بیشتر ما در ذهنهایمان زیرزمین متروکی را داریم که فخرالزمان های زندگیمان (خواهر، دختر، مادر، همسر) بهمحض اینکه از چهارچوب فکری ما خارج شوند را بازی داده و در ناخودآگاه ذهنمان زندانی و چهبسا دفنشان خواهیم کرد و حتماً بعدازآن مانند شخصیتهای نمایش فخرالزمان دچار عذاب وجدان هم خواهیم شد؛ بنابراین نمایش «فخرالزمان» از این حیث بسیار تأثیرگذار عمل میکند.
پیشنهادهایی برای اجراهای آتی فخرالزمان:
1 - اصلاح و ترمیم وضعیت نوری و در اختیار گرفتن آن برای پیشبرد فضای درام و نهفقط امر زیباییشناسی
2-کنترل وضعیت بلندی صداهای افکتیو و موسیقایی به جهت تفهیم و انتقال صحیح دیالوگها
۳ تغییر یا اصلاح بازی بازیگران زن بهویژه فخرالزمان که بایستی بازی متفاوت بافرمی هیستریک را ارائه دهد
4- تغییر در ریتم کارگردانی و مرمت میزان سنها در پرده اول و دوم (از پرده دوم به بعد همهچیز استاندارد است)
5-اصلاح ریتم دیالوگ گویی و تغییر تم پوی بیان در پرده اول و دوم و همچنین افزایش سرعت اجرا
در پایان آنچه از همه موارد فوق برای نمایش «فخرالزمان» مهمتر به نظر میرسد، رونقی است که با اجرایش به فضای نمایشی استان داد و بعد از یک سال چراغ تئاتر بیرجند را دوباره روشن کرد.
*منتقد و مدرس سینما و تئاتر