در حال بارگذاری ...
کارگردان حاضر در پیاده روی اربعین:

به لطف ائمه راحت ترین اجرای زندگی ام را انجام دادم

مجتبی والی نژاد گفت: افرادی که زبان ما را نمی دانستند هم در تماشای تئاتر حضور داشتند و تعجب من از این بود که اگرچه زبان ما را متوجه نمی شدند اما طوری این نمایش اجرا شد که از طریق ارتباط بصری پیام منتقل شد و از این بابت خوشحالم که از حرکات بدنم به پیام نمایش رسیدند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری خراسان جنوبی، پیاده روی اربعین ازجمله اتفاقات و رویدادهای بزرگی است که در کشور عراق اتفاق می افتد و به گفته ای بزرگترین تجمع انسانی دنیا را به مناسبت اربعین حسینی در کشور عراق شکل می دهد.

در سالیان اخیر  بسیاری اقشار مختلف مردم از کشورهای مختلف و با توجه به ظرفیت عظیم این رویداد انسانی در انتقال اندیشه های ناب اسلامی، سعی در نقش آفرینی در موضوعات مختلف دارند.

هنرمندان نیز ازجمله اقشار مهمی هستند که با استفاده زبان بین المللی هنر با تولید آثار مختلف به شکوه این اجتماع عظیم انسانی رنگ و بوی بیشتری داده اند و با استفاده از ابزار رسانه کمک بیشتری به تداوم و تاثیرگذاری بیشتر این برنامه کرده اند.

امسال هم هنرمندانی با گرایشات مختلف از ایران و خراسان جنوبی با حضور در کاروانی با عنوان "لقاء الحسین" به نقش آفرینی در این حوزه پرداختند.

مجتبی والی نژاد از جمله افرادی بود که به همت حوزه هنری خراسان جنوبی در طول مدت حضور خود علاوه بر فعالیت هایی در جهت خدمت به زوار اربعین به اجرای نمایش پرداخت.

با وی درخصوص فعالیت های هنری اش در این سفر به گفت وگو نشستیم.

 

چه نمایشی در این سفر اجرا کردید؟

تئاتر خیابانی با عنوان «سربند آخر» که گزیده ای از زندگینامه حر در جنگ با امام حسین(ع) بود، در داستان نمایش 72 نفر به یاد 72 شهید کربلا میخواهند در پیاده روی اربعین شرکت کنند و هرکدام یک سربند دارند و از قضا سربند آخر به نام حربن یزید ریاحی است.

شخصیت اصلی داستان، شخصیتی منفی است که سربند به او می افتد و به همه چیز بدبین است و همه خوبی ها را برای خودش می خواهد که در طول داستان این فرد از شخصیت حُر الهام می گیرد و الگویش می شود که توبه می کند، اصلاح می شود و در نهایت آماده رفتن به سمت پیاده روی اربعین می شود.

 

عوامل تولید اثر چه کسانی بودند؟

این نمایش که دو شخصیت داشت با کارگردانی، نویسندگی و بازیگری خودم و مشاور هنری آقای محمد براتی، تهیه کنندگی حوزه هنری خراسان جنوبی همراه بوده است که در کاظمین تنظیم صدا توسط دوست عزیزم آقای مودی و اجرای دکور توسط وحید نیک سرشت انجام شد.

 

ویژگی ها و شرایطی که در اجرای خیابانی کاظمین داشتید چه بود؟

در کاظمین مکانی قرار دادیم که دقیقا مقابل حرم امامین کاظمین و در خیابان صاحب الزمان بود که ایرانی ها و عراقی های زیادی به تماشای این نمایش مشغول شدند و فکر نمی کردم استقبال اینقدر خوب و عالی باشد.

حتی افرادی که زبان ما را نمی فهمیدند هم حضور داشتند و تعجب من از این بود که اگرچه زبان ما را متوجه نمی شدند اما طوری این نمایش اجرا شد که از طریق ارتباط بصری پیام منتقل شد و از این بابت خوشحالم که از حرکات بدنم به پیام نمایش رسیدند.

حتی در پایان نمایش کسانی که آمدند سمت من، بچه ها و افراد عراقی بودند و با من عکس گرفتند و این برخورد شاهد مدعای حرفم است.

 

از اینکه برای اولین بار در کاظمین به اجرای نمایش پرداختید چه احساسی داشتید؟

مقابل حرم استرس خاصی داشتم چون نمی دانستم می توانم آن دِینی که بر گردنم است را ادا کنم یا نه.

ما هرچه داریم از ائمه داریم، گفتن راحت است اما در عمل اجرا در مقابل زائران امام حسین(ع) و خود حرم حس و حال دیگری دارد.

شاید اسمش را بشود استرس گذاشت و شاید هم شوق اما درطول نمایش اشاراتی سمت حرم داشتم، حتی در قمستی از نمایش که باید در مقابل امام حسین(ع) زانو می زدم، در مقابل حرم زانو زدم که حس عجیبی به من دست داد؛ واقعا دوست داشتم که شخصیت بازی خودم می بودم و توبه ای مردانه می کردم.

 

سختی های اجرای تئاتر در کشور عراق و در آن شرایط خاص چه بوده است؟

اگرچه سختی در هر اجرایی وجود دارد اما این سختی را نه اینکه خودمان بلکه ائمه درست می کنند، پس هیچ سختی در کار ائمه نبود و می شود گفت راحت ترین اجرایی بود که تا حالا انجام دادم اما تجربیاتی ایجاد شد که خیلی ارزشمند است.

ما نزدیک غروب به کاظمین رسیدیم و شب بعد باید اجرا می کردیم، من از صبح روزی که شبش اجرا داشتم درگیر کار کلیپ شدم و برای گرفتن تصاویر تمام اطراف حرم را دور زدم تا بتوانم تصاویر مورد نظرم را ضبط کنم و با وجود خستگی نمایش را اجرا کردیم.

 

از نظر فنی همه چیز خوب پیش رفت؟

برای صوت مشکل کوچکی پیش آمد که یکی از صوت ها در حال اجرای نمایش پخش نشد اما زیاد مهم نبود و لطمه آنچنانی به نمایش وارد نکرد.

از همان زمان اجرای نمایش صدای من گرفت و تا الان خوب نشده است اما خوشحالم که صدایم راخرج کسی کردم که عالم و آدم برایش می میرند و دوست دارم خودش صدایم را درست کند.

 

بازهم اجرای تئاتر داشتید در طول این سفر؟

در طول مسیر هم 2 اجرای دیگر داشتیم، یکی در عمود 799 و موکب لبنانی ها و یک اجرا هم در دانشگاه نجف داشتیم.

در موکب لبنانی ها هم دقیقا همین حس به من دست داد که در کاظمین اجرا کردم.

اما در نجف اتفاق عجیبی افتاد که متوجه شدیم تمام فایل ها ویروسی و پاک شده بود که با ایران ارتباط گرفتیم و آقای فوداجی از دوستانمان در بیرجند، فایل ها را ساعت 10 شب دوباره ارسال کردند اما چون سرعت اینترنت پایین بود و دانلود به کندی صورت گرفت، تا موقع شام روز بعد درگیر بودیم که بعد از آن هم به علت نامساعد بودن هوا اجرای تئاتر کنسل شد.

 

خاطره ای شیرین از این سفر بگویید

در خلال اجرا در عمود 799 یکی از مردم عراق که فردی میانسال بود با توجه به نقشی که بازی کردم فکر کرد من شمرم و می خواست مرا بزند که یکی از دوستانی که همراه ما بود با زبان عربی با او صحبت کرد و توضیح داد.

در کاظمین نیز در یکی از دیالوگ هایی که حُر برای امام حسین(ع) می گفت، مردم بغض کردند و اشک ریختند و من تصور می کنم آنها حرهای زمانه بودند که گریه کردند و با جناب حر، همزاد پنداری می کردند.

در آنجا یک حس قوی به من دست داد که من را تقویت می کرد و بعد از اجرا دوست داشتم گریه کنم اما جلوی دیگران نتوانستم و این ارتباط قوی با تماشاچیان دلیل و انگیزه ای شد که در عمود 799 هم مجدد اجرای موفقی داشته باشم.

برای سال بعد دوست دارم نمایش ها را با موضوعات مختلف اجرا کنم.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران